ديشب با خواهرمو داداشم تصميم گرفتيم به مناسبت روز پدر و تولد مامان سورپرايزشون كنيم لحظه اخر ساعت نه شب ي تور كيش گير اورديم دوتا بليط رفتو برگشت با رزرو هتل براشون گرفتيم بماند چه داستاني سر پولش داشتيم كه به هزار سختي سر به هم اورديمش تا خونه تو دل هرسه تامون قند اب ميشد انقد ذوق داشتيم كه هرچي معين سرعت ميومد خونه نميرسيديم خلاصه اومديم خونه و معين بليطا رو پرينت گرفتو دورش ي رومان زديم و برديم داديم بعشون و چون دوست داشتيم خوشحاليشونو ببينيم معين از لحظه اول فيلم گرفت ....دوست ندارم ادامش برسم كه چجوري دل هرسه تاييمون شكست و تا صبح گريه كرديم ولي هركي فيلمو ادا اطواراي ديشبشونو ميديد واقعا دلش به حال ما ميسوخت ....لحظات بدي بود هنوزم ناراحتم اين پيشنهاد خركي از من بود دل خاهر برادرمم شكست تقصير من شد خودمو نميبخشم ....از ناراحتي دارم خفه ميشم شايد امروز فردا پاشم بيام تهران دلم نميخاد بمونم اينجا
ي ضدحال عظيم...برچسب : نویسنده : mahnoosh1394 بازدید : 116